ZhFall
دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, :: 23:49 :: نويسنده : Hank
A candle may melt and its fire may die But the love you have given me will always stay as a flame in my heart شمع آب میشه و آتیش شمع خاموش میشه ولی عشقی که تو به من دادی ، مثل یه شعله توی قلبم میمونه . . . . Hearts beat 72 times a min Even if ur heart beats only once a min You will still live because 71 times my heart beats 4 YOU قلب ۷۲ بار توی هر دقیقه می تپه حتی اگه قلب تو توی هر دقیقه یه بار بتپه باز تو زنده می مونی ادامه مطلب ... دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, :: 23:43 :: نويسنده : Hank
کبریتـهای سـوخته هـمـ ، روزی درختـ های شـادابی بـوده اند! مثل مـا ، که روزگـاری می خنـدیدیـمـ قبـل از اینـکه عـشق روشنـمان کنـد ادامه مطلب ... دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, :: 1:40 :: نويسنده : Hank
خورشید بتابد یا نتابد ماه باشد یا نباشد شب و روز من یکی شده فرقی ندارد برایم همه چیز برایم رویا شده عشق تو برایم آرزو شده به رویا و آرزو کاری ندارم حقیقت این است که دوستت دارم ! ادامه مطلب ... دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : Hank
شمــردن بلــد نیستــم ، امــا تا دلت بخــواهد دوست داشتــن بلــدم ، یک وقتهــایی هــم می شــود که یکــی را ، دو بــار دوست داشتــه باشــم … ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : Hank
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن… میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری… اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده…؟ اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه، هیچی … ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : Hank
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم… می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم… هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم… به ادامه مطلب مراجعه فرمایید ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : Hank
بهانه ای برای از عشق تو مردن به بهانه دیدن باران ، آمدم به سوی تو ، به بهانه اینکه به یادت هستم در زیر باران قدم زدم و ای کاش تو در آن لحظه در کنارم بودی… به بهانه دیدن ستاره ها ، هر شب را به عشق تو بیدارم ، شاید روزی همه بفهمند که تویی تک ستاره آسمان قلبم… به بهانه ساحل ، غرق شدم درون دریا ، تا بیایم به سوی تویی که مرا بدجور دلتنگ خودت کرده ای به این بهانه و آن بهانه ، تو شده ای تنها بهانه ی دلم ! اینگونه که دلم همیشه و همه جا بهانه ی تو را میگیرد ! روزهای تنهایی هایم میگذرد و هنوز تو را در کنارم نمیبینم ، هنوز باور ندارم که باید در حسرت این باشم که تو را همیشه در کنارم ببینم روزهای سرد زندگی ام اینگونه میگذرد و دلتنگی است که به غمهایم اضافه میشود ، و این غصه هاست که به همه وجودم نقش تلخی را داده است حالا چگونه باید این لحظه های دور از تو بودن را بگذرانم نمیدانم ، تنها میدانم که باید با حسرت و این دل بهانه گیر ، بی قراری های دلم را تحمل کنم وقتی جز تو هر چه در زندگی ام است برایم هیچ ارزشی ندارد پس بدون تو چه سود دارد نفس کشیدنهایم؟ چه سود دارد این رفتن ها و آمدن هایم؟ چه سود دارد آن بهانه ها ، آن دریا و آن ستاره ها ، آن بی قراری ها و آن زجر تنهایی ها ! و حالا باید پی برد به گذشتن از سدها ، به تحمل سختی ها ، به بستن چشم بر روی آدمها تا که چشم باز کنم و ببینم تنها چشمهای تو را ، تا به بهانه دیدن چشمهایت بمیرم همانجا! ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:23 :: نويسنده : Hank
خداوند تو را میبیند تو را دوست دارد ٬ و بهترین مخلوقاتش را در کنار تو قرار داده پس تو هم دوست بدار همراهانت را که سوغات خداوند هستند . . . ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : Hank
نه تو دروغگو نیستی من حواسم پرت است! گفته بودی دوستم داری بی اندازه خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه! ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:17 :: نويسنده : Hank
معذرت خواهی ؛ همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی ، و حق با یکی دیگه است . . . معذرت خواهی ؛ یعنی اون رابطه شاید بیشتر از غرورت برات ارزش داشته . . . ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : Hank
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ می شن ! مثله : « پنیر تازه رسید » رو شیشهی بقالی ! یا مثله « دوست دارم » ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : Hank
چه اشتباه بزرگیست ! تلخ کردن زندگی خود برای کسی که در دوری ما ، شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری می کند . . . ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : Hank
هیچ چیز سـختر از این نیست که منـطقـی فــکر کنــــی وقتــی احساسـاتت دارن خـــفــت میـکنـن . . . ادامه مطلب ... جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : Hank
نه دست هایت توى جیبم است نه سرت روى سینه ام در این گرانى شب هایى که باران تمامِ ستاره ها را از آسمان شسته است نمى شود دِل به آسمان زد و براى آرزوهایت شهاب چید! کمى برایم آغوش قرض مى دهى!؟ مى خواهم ناز ات را بخرم اما دل و جیب ام عجیب خالى ست! :: ::
ادامه مطلب ...
|
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|